مردى به امام صادق - عليه السلام - عرض كرد:((مردم مى گويند هر كس كه عربى خالص يا مولاى خالص نباشد پست است .))امام فرمود: ((مولاى خالص يعنى چه ؟))گفت : ((يعنى كسى كه پدر و مادرش هر دو قبلا برده بوده اند.))فرمود: ((مولاى خالص چه مزيتى دارد؟))گفت : زيرا پيغمبر فرموده است : ((مولاى هر قومى از خود آنهاست ، پس مولاى خالص اعراب مانند خود اعراب است ، پس كسى صاحب فضيلت است كه يا عربى خالص باشد و يا مولاى صريح باشد كه ملحق به عربى است .))امام فرمود:- آيا نشنيده اى كه پيغمبر فرمود: من ولى كسانى هستم كه ولى ندارند. من ولى هر مسلمانم خواه عرب و خواه عجم ؟ آيا كسى كه پيغمبر ولى او باشد از پيغمبر نيست ؟امام سپس اضافه فرمود:- ((از اين دو كدام اشرافند؟ آيا آن كه از پيغمبر و ملحق به پيغمبر است يا آنكه وابسته است به يك عرب جلف كه به پشت پاى خود ادرار مى كند؟)) سپس فرمود:- ((آن كه از روى ميل و رضا داخل اسلام مى شود بسى اشراف است از آن كه از ترس وارد اسلام شده است . اين اعراب منافق از ترس مسلمان شدند، ولى ايرانيان با ميل و رغبت مسلمان شدند(47).منبع : داستانهاى استاد
به كوشش : عليرضا مرتضوى كرونى
برچسبها: معيار شرافت, داستان های مذهبی
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 16:25 توسط تازه کار |
داستان های کوتاه و بلند ...
ما را در سایت داستان های کوتاه و بلند دنبال می کنید
برچسب : معيار,شرافت, نویسنده : dnote207 بازدید : 150 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 6:40