داستان های کوتاه و بلند

متن مرتبط با «داستان گرگ گرسنه» در سایت داستان های کوتاه و بلند نوشته شده است

داستان خلافت على (ع )

  • ((ابن ابى الحديد)) مى گويد: بعد از قتل عثمان ، مردم در مسجد جمع شده بودند كه ببينند كار خلافت به كجا مى كشد. و چون غير از على (ع ) كسى ديگر نبود كه مردم به او توجهى داشته باشند و از طرفى هم عده اى بودند كه رسما خطابه مى خواندند و سخنرانى مى كردند. و در اطراف شخصيت على (ع ) و سوابق او در اسلام صحبت مى كردند، مردم هجوم آوردند و با على (ع ) بيعت كردند، آن سخنان را كه فرمود:- مرا رها كنيد و ديگرى را بگيريد زيرا اوضاع آينده چنين و چنان است و به علاوه من كسى نيستم كه از آنچه خود مى دانم كوچكترين انحرافى پيدا كنم . در همين وقت بود كه آمده بودند بيعت كنند و به عنوان اتمام حجت در اول كار خود، آن سخنان ,داستان,خلافت,على ...ادامه مطلب

  • گرگ گرسنه

  • یک بار، گرگی گرسنه اش شده بود و همه جای جنگل را به دنبال غذا می گشت تا اینکه گرگ گرسنه بعد مدتی سوراخی زیر یک درخت پیدا کرد و بوی گوشت به مشامش رسید نزدیک سوراخ رفت و با تقلای زیاد وارد گودال شد در آنجا تکه ای نان و گوشت پیدا کرد و مشغول خوردن شد این غذا مال یک هیزم شکن بود گرگ بعد از خورن غذا شکمش که باد کرده بود نمیتوانست از گودال بیرون بیاید همانجا ماند  لحضاتی بعد سرو کله هیزم شکن پیدا شد ،هیزم شکن تا گرگ را دید تبرش را برداشت و دمار از روزگار گرگ در آورد.,گرگ گرسنه,شعر گرگ گرسنه,گرگ های گرسنه,بازی انلاین گرگ گرسنه,عکس گرگ گرسنه,قصه گرگ گرسنه,بازی گرگ گرسنه,فیلم گرگ گرسنه,داستان گرگ گرسنه,تعبيرخواب گرگ گرسنه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها