دانش آموز جوان که داشت قدم میزد بین راه اتفاقی پایش به گلدان روی زمین خود و شکست صدای پای معلمش را شنید و فورا خواست فرار کند که معلم گفت : به ایست
معلم گفت : از چه فرار می کنی فرزندم
دانش آموز گفت : از ترس تنبیه
معلم گفت : این طبیعی است هر چیزی یک شروع و پایانی دارد ، تو نمی توانی از آن فرار کنی یا مهارش کنی چرا که هر چیزی ممکن است عمر طولانی داشته باشد و دوام بیاورد اما بلاخره روزی می میرد
داستان های کوتاه و بلند ...برچسب : نویسنده : dnote207 بازدید : 155